آدرس:

تهران، خیابان رجایی، 18 متری تختی، کوچه 57، پلاک7

تلفن تماس:

09124142741

ایمیل:

info@nabieakram.ir

استاد علمی

استاد علمی

استاد علمی

انسان به این دنیا آورده شده تا به رشد و کمال برسد. انسان به رشد و کمال نمی‌رسد مگر اینکه راه رسیدن به رشد و تعالی را بداند. با توجه به اینکه لازمه رسیدن به هدف از آورده شدن انسان به این دنیا آموزش و تعلیم است، موضوع علم و استاد علمی در دین اسلام اهمیت خاصی دارد.


انسان علاوه بر دانستن علوم مختلف که به عنوان شاگرد از معلم می‌آموزد برای اینکه راه سعادت و کمال را یافته و به کمال برسد لازم است در محضر استادی عالم که راه‌های مختلف رسیدن به کمال را می‌داند و می‌تواند دیگران را راهنمایی کند حضور یافته و راه زندگی متعالی را از او بیاموزد.


این‌گونه اساتید دو گونه‌اند. گروه اول کسانی هستند که بخش‌هایی از راه کمال را دانسته و می‌توانند به دیگران نشان دهند. گروه دیگر استاد کامل بوده و همه راه‌ها را شناخته و می‌توانند دیگران را راهبری کنند. واضح است که اساتیدی که بخش‌هایی از راه کمال را می‌دانند فقط باید برای دانستن همان بخش‌ها از آنها استفاده کرد.


اهمیت
طلب علم و برتری علما

با توجه به جایگاه استاد علمی و علم، طلب علم اهمیت خاصی دارد. پیامبر خدا (ص) می‌فرمایند: «طلب علم از عبادت بر‌تر است.»[1] ایشان می‌فرمایند: «طلب دانش نزد خداوند بر‌تر از نماز، روزه، حج و جهاد در راه خدا است.»[2]


امام باقر (ع)
می‌فرمایند: «هیچ بنده‌ای نیست که برای تحصیل علم شبانه روز تلاش کند جز آنکه در رحمت فرو رود و فرشتگان به او ندا کنند خوش آمدی ‌ای دیدار کننده خدا و سیر می‌کند به سوی بهشت مثل سیر کردن برای طلب علم.»[3]


امام علی (ع)
می‌فرمایند: « طلب علم بر هر مسلمانی واجب است تحصیل دانش کنید از هر کجا که گمان فراگیری در آن باشد و نور دانش را از کسانی که اهلیت آموزش دارند دریافت کنید که آموختنش برای خدا حسنه و طلب علم عبادت و مذاکره و مباحثه آن تسبیح و عمل به آن جهاد و یاد دادنش به مردمی که نمی‌دانند صدقه و بذل کردنش به اهل علم سبب نزدیکی به خدای متعال است؛ زیرا با علم حلال از حرام شناخته می‌شود و علم علامت راهنمایی به سوی بهشت و همدم در وحشت و ترس و رفیق در غربت و حدیث کننده در تنهایی است.»[4]


رسول خدا (ص)
می‌فرمایند: «اگر به وسیله تو یک انسان هدایت شود و به علم و اندیشه تو راهنمایی گردد ارزش آن برای تو بیشتر از آن چیزی است که خورشید از شرق و غرب بر آن می‌تابد.»[5]


امام باقر (ع)
می‌فرمایند: «در تحصیل علم شتاب کنید قسم به آنکه جانم در دست اوست یک حدیث درباره حلال و حرام که از گوینده راست‌گویی فرا می‌گیری بهتر است از دنیا و آنچه از طلا و نقره‌ در آن است.»[6]


در میان اساتید علمی، مرجع تقلید استاد علمی است که روش انجام وظایف واجب دینی را به انسان می‌آموزد. مرجع تقلید مجتهدی است که صلاحیت فتوا دادن دارد و گروهی از مردم از او تقلید می‌کنند. وظیفه مرجع تقلید در مقابل مردم این است که وظایف دینی آنها را به درستی استخراج کرده و بیان نماید. وظیفه مردم هم این است که بهترین و عالم‌ترین مرجع تقلید را انتخاب کرده و فتوا‌های او را دانسته و به آنها عمل کنند.


اهمیت و ارزش استاد و عالم چنان است که پیامبر خدا (ص) می‌فرمایند: «هر که دیدار کند عالمی را مانند آن است که مرا زیارت کرده و هر که با او دست دهد مانند آن است که با من دست داده و هر که با او همنشینی کند مانند آن است که همنشین من شده و هر که در دنیا همنشین من شود در قیامت [نیز] همنشین من خواهد بود.»[7]


پیامبر خدا (ص)
می‌فرمایند: «حاضر شدن در مجلس عالِم از تشییع هزار جنازه و از عیادت هزار مریض و از شب زنده داری هزار شب و روزه گرفتن هزار روز بالا‌تر است؛ زیرا عبادت و اطاعت خدا در سایه علم انجام می‌گیرد و خیر دنیا و آخرت وابسته به علم است.»[8]


امام سجاد (ع)
می‌فرمایند: «اگر مردم فایده طلب علم را می‌دانستند آن را طلب می‌کردند هرچند به ریختن خون دل‌ها و فرو رفتن در ورطه‌ها (گرفتاری‌ها) باشد.»[9] امام علی (ع) می‌فرمایند: «هر که در حال تحصیل علمی که با آن اسلام را زنده کند مرگش فرا رسد میان او و پیغمبران یک درجه فاصله است.»[10]


با وجود شدت اهمیت علم، علما بر دیگر افراد برتری‌هایی دارند که قابل توجه است. پیامبر خدا (ص) می‌فرمایند: «عالم یک درجه بر‌تر از شهید است و شهید یک درجه بر‌تر از انسان عابد است و پیغمبر یک درجه از عالم بر‌تر است و برتری قرآن بر دیگر کلام مانند برتری خدا بر مخلوقات است و برتری عالم بر دیگر مردم مانند برتری من (حضرت محمد (ص)) بر دیگران است.»[11]


امام صادق (ع)
می‌فرمایند: «یک انسان عالم از هزار عابد، هزار زاهد و هزار مجاهد بر‌تر است.»[12]  امام علی (ع) می‌فرمایند: «علما چراغ خدا در زمین هستند و خداوند خیر هر که را اراده کند او را از نور آن چراغ (علم علما) بهره‌مند می‌کند.»[13]


پیامبر خدا (ص)
در مورد طالب علم می‌فرمایند: «طلب کننده‌ علم نزد خدا بر‌تر از جهاد کننده در راه خداست.»[14] امام علی (ع) می‌فرمایند: «برای طالب علم عزت دنیا و رستگاری آخرت‏ است.»[15]


اثرات علم
 و ارتباط با علما

عالم شدن و طلب علم اثرات فراوانی دارد از اثرات علم اندوزی صفات پسندیده و عاقل شدن است. عقل قابلیتی است که انسان با داشتن آن حقایق را ادراک کرده و با ادراک حقایق، فضایل در او به وجود می‌آید.


امام علی (ع)
در فضیلت و فواید علم می‌فرمایند: «علم عقل عاقل را اضافه می‌کند و برای طالب علم صفات پسندیده را ارث می‌گذارد. پس فرد پسندیده را امیر و فرمانروا می‌کند و صاحب مشورت را وزیر می‌گرداند و طمع را از بین می‌برد و انسان را از فریب خالی می‌کند و بخل را می‌کشد.»[16]


از اثرات علم مقامات و نعمت‌های آخرتی است که به انسان تعلق می‌گیرد. پیامبر خدا (ص) می‌فرمایند: «هر که یک مسئله فرا گیرد خداوند روز قیامت هزار گردن بند از نور به گردن او می‌آویزد و هزار گناه از او می‌آمرزد و شهری از طلا برای او می‌سازد و به تعداد هر مویی که بر بدن اوست ثواب حجی برای او می‌نویسد.»[17]


رسول خدا (ص)
می‌فرمایند: «هر که دوست دارد به آزاد شدگان خدا از آتش بنگرد نظر به طالبان علم کند. به خدایی که جانم در دست اوست هیچ دانشجویی نیست که در خانه‌ عالم رفت و آمد کند جز آنکه خدا به تعداد هر گام او عبادت یک سال نویسد و در مقابل هر قدم شهری در بهشت برای او بسازد و بر روی زمین راه می‌رود در حالی که زمین برای او آمرزش می‌طلبد و صبح و شام آمرزیده است و فرشتگان گواهی دهند که دانشجویان آزاد شدگان خدا از آتش‌اند.»[18]


امام باقر (ع)
می‌فرمایند: «تمام جنبندگان زمین حتی ماهیان دریا بر طلب کننده‌ علم درود می‌فرستند.»[19] پیامبر خدا (ص) می‌فرمایند: «کسی که طلب علم کند خدا کفیل روزی اوست.»[20]


با توجه به اهمیت علم و اثرات آن وقتی انسان با علما ارتباط برقرار می‌کند از آنها اثراتی می‌پذیرد که باعث تعالی و کمال او می‌شود. امام علی (ع) می‌فرمایند: «با عالمان همنشین باش تا دانشت افزون شود.»[21] ایشان می‌فرمایند: «با عالمان همنشین باش تا نیک‌بخت شوی.»[22] همچنین می‌فرمایند: «با عالمان همنشین باش تا علمت زیاد و ادبت نیکو و جانت پاک شود.»[23]


پیامبر خدا (ص)
می‌فرمایند: «هر مؤمنی که یک ساعت در نزد عالمی بنشیند خداوند او را ندا می‌کند: در نزد حبیب من نشستی؟ قسم به عزت و جلالم تو را در بهشت با او همنشین می‌گردانم.»[24]


پیامبر خدا (ص)
فرمودند «حاضر شدن در مجلس عالم از حضور در نزد هزار جنازه برای تشییع و از عیادت هزار مریض و از شب زنده داری هزار شب و روزه گرفتن در هزار روز بالا‌تر است؛ زیرا عبادت و اطاعت خدا در سایه علم انجام می‌گیرد و خیر دنیا و آخرت وابسته به علم است.»[25]


وظیفه عالم

با توجه به جایگاه ویژه‌ای که عالم دارد وظایفی به عهده اوست که باید آنها را انجام دهد. مهمترین وظیفه‌ای که عالم نسبت به دیگران دارد این است که علم خود را به دیگران بیاموزد. امام علی (ع) می‌فرمایند: «بر هر عالمی واجب است که تقوا داشته باشد و علمش را به کسی که طالب آن است عطا کند.»[26]


ایشان می‌فرمایند: «کسی که خود را پیشوای مردم قرار داده باید پیش از آموزش دیگران خود را آموزش دهد و پیش از آنکه دیگران را با زبان، ادب بیاموزد با کردارش ادب آموزد و البته کسی که خود را آموزش می‌دهد و خود ادب‏ می‌آموزد بیش از آموزگار و ادب‏ آموز مردم، شایسته بزرگداشت است.»[27]


در اهمیت آموزش علم به دیگران پیامبر خدا (ص) می‌فرمایند: «کسی که علمی تعلیم دهد پاداش کسی را دارد که به آن عمل کند بدون آنکه از پاداش عمل کننده چیزی کم شود.»[28] ایشان می‌فرمایند: «خدا جانشینان مرا رحمت کند. به ایشان گفته شد چه کسانی جانشینان شما هستند ‌ای رسول خدا؟ فرمودند: کسانی که سنت مرا زنده می‌کنند و به بندگان خدا علم می‌آموزند.»[29] همچنین می‌فرمایند: «از بر‌ترین صدقه‌‌ها این است که شخص دانشی را یاد بگیرد سپس به برادر دینی خود بیاموزد.»[30]


پیامبر خدا
در روش تعلیم به دیگران می‌فرمایند: «تعلیم دهید و آسان گیرید و سخت نگیرید و گشاده رویی نمایید و خشونت مکنید و چون یکی از شما خشمگین شود ساکت بماند.»[31] در این حدیث دستور می‌دهند چیزی را که می‌دانید به دیگران بیاموزید و در آموزش دیگران سخت‌گیری نکنید و با رویی باز به دیگران آموزش دهید و با خشونت رفتار نکنید و راه آرام شدن خشونت را ساکت ماندن بیان فرموده است. سکوت هنگام خشم باعث می‌شود از عصبانیت فرد ضرری به وجود نیاید.


وظیفه طلب کننده علم

با توجه به شدت اهمیت علم و عالم، کسانی که طالب علم هستند وظایفی دارند که باید انجام دهند. این وظایف عبارت‌اند از:


1- احترام و بزرگداشت: امام علی (ع)
می‌فرمایند: «هر که دانشمندی را احترام کند خدا را احترام کرده است.»[32] پیامبر خدا (ص) می‌فرمایند: «طالب علم دوست من است و او پیش من از فرشتگان دوست داشتنی‌تر است. هر که عالمی را گرامی بدارد مرا گرامی داشته و هر که مرا گرامی دارد و اکرام کند، خدا را گرامی داشته و هر که خدا را گرامی دارد، به سوی بهشت روانه خواهد شد.»[33] ایشان می‌فرمایند: «کسی که عالمی را حقیر و کوچک شمارد، مرا حقیر شمرده است و هر که مرا حقیر شمارد کافر است.»[34] همچنین می‌فرمایند: «دانشمندان را گرامی دارید که آنها وارثان پیامبران‌اند و هر که آنها را عزیز دارد خدا و پیغمبر را عزیز داشته است.»[35]


2- تواضع:
 یکی از کار‌هایی که برای بزرگداشت عالم باید انجام داد تواضع است. پیامبر خدا (ص) می‌فرمایند: «علم را بیاموزید و برای علم متانت، وقار و سکونت را بیاموزید و در برابر آنکه از او علم می‌آموزید متواضع باشید.»[36]


3- خدمت کردن: امام علی (ع)
می‌فرمایند: «هرگاه دانشمندی دیدی به او خدمت کن.»[37] این کار باعث می‌شود ارتباط با عالم قوی‌تر شده و انسان در معرض شخصیت و علم او قرار گیرد. از طرف دیگر امور عالم راحت‌تر گذشته و شرایط بهتری برای علم اندوزی و یاد دادن علم پیدا می‌کند.


4- رجوع به علما در رویدادها:
 یکی از وظایف مردم برای اصلاح امور پیروی از علماست. مردم باید از علم عالم بهره برده و از او پیروی کنند؛ در این صورت امور اصلاح شده و مردم و جامعه سعادتمند می‌شوند. امام مهدی (ع) می‌فرمایند: «در رویداد‌های دینی به راویان احادیث ما رجوع کنید زیرا آنها حجت من بر شما و من حجت خدا بر آنانم.»[38]


5- حضور در مجلس علما و تحصیل علم: 
برای اینکه بتوان از علم عالم بهره معنوی و عملی برده و از او پیروی کرد لازم است انسان علم او را بیاموزد. همان‌طور که از وظایف عالم ارائه علم خود به دیگران است از وظایف مردم تحصیل علم از عالم است. چنانچه هر فرد هر روز ساعتی را به تحصیل علم بپردازد در طی تمام عمرش علوم زیادی به دست آورده و آگاهی و بینش کاملی پیدا خواهد کرد.


پیامبر خدا (ص)
می‌فرمایند: «علم در نزد اهلش مخزون شده و شما مأمور به طلب علم از آنها هستید پس آن را طلب کنید.»[39]


حضرت عیسی (ع)
فرمودند «‌ ای بنی‌اسرائیل! در محافل دانشمندان ازدحام نمایید هرچند بر روی زانو بنشینید؛ چرا که‌ خداوند دل‌ها را با روشنی حکمت زنده می‌کند همان‌ گونه که زمین خشک را با باران تند زنده می‌کند.»[40]


امام علی (ع)
می‌فرمایند: «طلب علم کنید چرا که‌ طلب آن واجب است و گفتگو از آن مستحب است و باعث پیوند میان برادران دینی می‌شود.»[41] امام صادق (ع) می‌فرمایند: «دوست ندارم جوانانِ شما را جز در دو حالت ببینم، دانشمند یا دانش‌اندوز. اگر جوانی چنین نکند کوتاهی کرده و اگر کوتاهی کند [عمر خود را] تباه ساخته و اگر تباه سازد گناه کرده است و اگر گناه کند سوگند به آنکه محمد (ص) را به حق برانگیخت، دوزخ نشین خواهد شد.»[42]


6- روش رفتار با علما به طور کل:
 در احادیث و روایات روش ارتباط و برخورد با علما به طور کل بیان شده است. امام علی (ع) می‌فرمایند: «از حقوق عالم آن است که او را سؤال پیچ نکنی و او را در پاسخ دادن به زحمت نیندازی و چون خسته شد به او اصرار نکنی … و رازش را فاش نسازی و نزد کسی از او غیبت نکنی و به دنبال لغزش و عیب او نباشی، اگر لغزید عذرش را بپذیری و بر توست که به خاطر خدا او را بزرگ شماری و تعظیم کنی تا وقتی که امر الهی را پاس می‌دارد. جلو‌تر از او ننشینی و اگر حاجتی دارد برای خدمتش از دیگران پیشی بگیری.»[43]


امام سجاد (ع)
می‌فرمایند: «حق استاد و سرپرست علمی تو آن است که او را بزرگ شماری و مجلس او را محترم دانی، به او خوب گوش کرده و توجه کنی و صدایت را از او بلند‌‌تر نکنی و به کسی که از او چیزی می‌پرسد پاسخ ندهی تا خود پاسخ بگوید. در مجلس او با کسی سخن نگویی و نزد او غیبت کسی را نکنی و اگر نزد تو از او به زشتی یاد کردند دفاع کرده و عیب‌هایش را بپوشانی و افتخاراتش را بیان کنی. با دشمنش همنشین نشوی و با دوستانش دشمنی نورزی.»[44]


همچنین ایشان می‌فرمایند: «حق سرپرست علمی تو بر تو این است که او را بزرگ شمرده و احترام کنی … و او را یاری کنی تا بتواند دانشی را که نیاز داری به تو بیاموزد، بدین گونه که ذهن خود را برای او خالی ساخته و با تمام قوای ادراکی متوجه محضر او باشی. قلبت را از هوا و هوس پاک ساخته و چشم‌هایت را با ترک لذات و شهوات به او بدوزی و بدان که باید طوری دانش را از او فرا‌ بگیری که بتوانی به عنوان فرستاده از طرف او این علوم را به جاهلان بیاموزی.»[45]


پانوشت:

[1] – نهج الفصاحه، صفحه 580، حدیث 2016

[2] – نهج الفصاحه، صفحه 556، حدیث 1902

[3] – بحارالأنوار (ط- بیروت)، جلد ‏1، صفحه 174، حدیث 39

[4] – بحارالأنوار (ط- بیروت)، جلد ‏1، صفحه 171، حدیث 24

[5] – بحارالأنوار (ط- بیروت)، جلد ‏1، صفحه 216، حدیث 26

[6] – بحارالأنوار (ط- بیروت)، جلد ‏2، صفحه 146، حدیث 14

[7] – مستدرک الوسایل و مستنبط المسایل، جلد 17، صفحه 300، حدیث 21406

[8] – بحارالأنوار (ط- بیروت)، جلد ‏1، صفحه 204، حدیث 23

[9] – الکافی (ط-الاسلامیه)، جلد 4، صفحه 35، حدیث 5

[10] – مستدرک الوسایل و مستنبط المسایل، جلد 17، صفحه 300، حدیث 21403

[11] – تفسیر نور الثقلین، جلد ‏5، صفحه 264، حدیث 37

[12] – تحف العقول‏، صفحه 294

[13] – نهج البلاغه (شرح ابن ابی الحدید)، جلد 20، صفحه 326، حدیث 730

[14] – نهج الفصاحه، صفحه 555، حدیث 1898

[15] – غرر الحکم و درر الکلم (شرح آقا جمال خوانساری)، جلد 5، صفحه 35، حدیث 7345

[16] – بحارالأنوار (ط- بیروت)، جلد ‏75، صفحه 6، حدیث 57

[17] – بحارالأنوار (ط- بیروت)، جلد ‏1، صفحه 180، حدیث 66

[18] – بحارالأنوار (ط- بیروت)، جلد ‏1، صفحه 184، حدیث 95

[19] – بحارالأنوار (ط- بیروت)، جلد ‏1، صفحه 173، حدیث 31

[20] – نهج الفصاحه، صفحه 742، حدیث 2864

[21] – غرر الحکم و درر الکلم (شرح آقا جمال خوانساری)، جلد 3، صفحه 357، حدیث ۴۷۲۱

[22] – تصنیف غرر الحکم و درر الکلم، صفحه 47، حدیث 223

[23] – غرر الحکم و درر الکلم (شرح آقا جمال خوانساری)، جلد 3، صفحه 373، حدیث 4۷۸۶

[24] – وسائل الشیعه، جلد 27، صفحه 96، حدیث 33308

[25] – بحارالأنوار (ط- بیروت)، جلد ‏1، صفحه 204، حدیث 23

[26] – تصنیف غرر الحکم و درر الکلم، صفحه 44، حدیث 137

[27] – نهج البلاغه (صبحی صالح)، صفحه 480، حدیث 73

[28] – نهج الفصاحه، صفحه 751، حدیث 2919

[29] – بحارالأنوار (ط- بیروت)، جلد ‏2، صفحه 25، حدیث 83

[30] – بحارالأنوار (ط- بیروت)، جلد ‏2، صفحه 25، حدیث 89

[31] – نهج الفصاحه، صفحه 568، حدیث 1957

[32] – غرر الحکم و درر الکلم (شرح آقا جمال خوانساری)، جلد 5، صفحه 351، حدیث 8704

[33] – مستدرک الوسایل و مستنبط المسایل، جلد 17، صفحه 301، حدیث 21406

[34] – ارشاد القلوب الى الصواب (دیلمی)، جلد ‏1، صفحه 165

[35] – نهج الفصاحه، صفحه 238، حدیث 450

[36] – نهج الفصاحه، صفحه 386، حدیث 1160

[37] – غرر الحکم و درر الکلم (شرح آقا جمال خوانساری)، جلد 3، صفحه 132، حدیث ۴۰۴۴

[38] – وسائل الشیعه، جلد 27، صفحه 140، حدیث 33424

[39] – الکافی (ط-الاسلامیه)، جلد 1، صفحه 30، حدیث 4

[40] – تحف العقول‏، صفحه 501

[41] – بحارالأنوار (ط- بیروت)، جلد ‏75، صفحه 80، حدیث 63

[42] – امالی (شیخ طوسی)‏، صفحه 303، حدیث 604

[43] – الخصال (شیخ صدوق)‏، جلد 2، صفحه 504، حدیث 1

[44] – رساله حقوق امام سجاد (ع)

[45] – رساله حقوق امام سجاد (ع)

برچسب‌ها

نویسنده

ارسال نظر

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

دسته‌ها

آخرین مقالات

اطلاعات تماس

  • تهران، خیابان رجایی، 18 متری تختی، کوچه 57، پلاک7
  • 09124142741
  • mahdiyar1984@gmail.com