دشمنِ انسان کسی است که انسان را نپذیرفته و بدخواه اوست بنابراین سقوط و عدم موفقیت انسان را میخواهد؛ اگر بتواند دشمنی خود را ظاهر کند، در شرایطی که به وجود میآید این کار را میکند و اگر نتواند، دشمنی خود را پنهان میکند. برخلاف دوست که انسان را پذیرفته و خیرخواه اوست و تعالی و موفقیت انسان را میخواهد؛ حال اگر بتواند دوستی خود را ظاهر کند، در صورت وجود شرایط، این کار را میکند و اگر نتواند، در درون خود دوست و خیرخواه انسان باقی میماند.
کسی که انسان را نپذیرفته اما خود را خیرخواه انسان نشان میدهد منافقی است که خطرش از دشمنی که دشمنی خود را ظاهر میکند بیشتر است.
چنانچه کسی ابراز دوستی کند در حالی که در درون دشمن است، شرایط بسیار خطرناکی به وجود میآید چرا که در ظاهر به روی فرد میخندد و در پشت سر، او را تخریب میکند و با توجه به اینکه ظاهر دوستان را دارد اعتماد فرد را به خود جلب کرده و در واقع او به دشمن خود اعتماد میکند و حتی ممکن است او را از اسرار خود نیز آگاه کند. چنین افرادی منافقینی هستند که از خطرناکترین دشمنان به حساب میآیند.
زمانی دشمنی به وجود میآید که تقابل فکری یا شخصیتی بین دو نفر یا دو گروه وجود داشته باشد یا ضرر یا خطری از جانب طرف مقابل وجود داشته باشد یا انگیزههای دیگر مانند انگیزههای دینی یا در خطر افتادن منافع وجود داشته باشد. در صورتی که یک یا چند موضوع بیان شده وجود داشته باشد زمینههای به وجود آمدن دشمنی بین آنها وجود خواهد داشت.
در صورتی که زمینههای دشمنی وجود داشته باشد اما فرد توانایی ابراز دشمنی نداشته باشد، دشمنی خود را پنهان میکند تا وقتی که فرصتی برای ظاهر کردن دشمنی خود پیدا کند. بدتر اینکه در صورتی که فرد نتواند دشمنی خود را ظاهر کند یا منافقانه با طرف مقابل خود دوستی میکند یا به صورت پنهانی اقدام به ضربه زدن به او میکند.
از آنجا که بسیاری از دشمنان انسان پنهاناند یعنی در ظاهر دشمن بودن خود را نشان نمیدهند تا شناخته شوند و فرد بداند که به او نباید اعتماد کند و از ضررهای او جلوگیری کند. ملاکهای زیر مشخصههایی هستند که با توجه به آنها میتوان دشمنان بالقوه و بالفعل پنهان را شناخت:
روش برخورد با دشمن
برای اینکه انسان با کسانی که دشمن او هستند یا زمینههای دشمنی با او را دارند بتواند به درستی رفتار کند ابتدا باید دوست و دشمن خود را بشناسد. دشمنان انسان دو گروهاند یا فهمیده و دانسته دشمنی میکنند یا ندانسته بر اثر اشتباهی با انسان مشکلی پیدا کردهاند.
دشمنانی که دانسته یا ندانسته و از روی اشتباه با انسان دشمنی میکنند فرد اگر میتواند باید با آنها ارتباط برقرار کرده و با توضیح مسائل سعی کند شرایط دشمنی را از بین برده و آنها را با خود همراه کند یا آنها را از اشتباه درآورد. برقرار کردن ارتباط میتواند مستقیم یا با واسطه باشد. اگر نمیتواند چنین کاری کند یا توضیح فرد را نمیپذیرند، معلوم میشود مشکل دیگری وجود دارد که باید حل شود در غیر این صورت اگر به او ضرر میزنند، باید با دوری کردن از آنها یا به وجود آوردن شرایطی، سعی کند ضرر آنها را کمتر کند.
از آنجا که بیشتر دشمنیها به خاطر ندانستن و اشتباهی است که دچار آن شدهاند یا به خاطر شرایطی است که به طور ناخواسته پیش آمده و از آنجا که مردم معمولاً قصد و عمدی برای دشمنی با کسی ندارند یعنی با هدف از پیش تعیین شده با دیگران دشمنی نمیکنند، یکی از بهترین کارها برای از بین بردن دشمنی و ایجاد دوستی رفق و مداراست. در این صورت کسی که ابراز دشمنی میکند به خاطر خوی انسانیاش نرم و آرام شده و دشمنی خود را کنار میگذارد.
بنابراین چنانچه انسان رفتارهایی که در فصل بعد با عنوان «رفتارهای اجتماعی» طبق احادیث و روایات بیان میشود رعایت کند احتمال بسیار کمی وجود دارد که دیگران دشمن او شوند؛ چرا که همه توصیههای دین بر دوستی و مهربانی و رعایت حقوق دیگران است.
امام سجاد (ع) میفرمایند: «اما حق کسی که علیه تو اقامه دعوی نموده و دشمن تو حساب میشود آن است که اگر در ادعایش علیه تو درست است و حق به طرف اوست در پی بیاعتبار کردن حجت و دلیلش نباشی و برای باطل کردن ادعای او تلاش نکنی چرا که در این صورت با وجدان خود بلکه با خودت دشمنی کردهای؛ برای آنکه وجدانت حکم به حق بودن طرف مقابلت میدهد و خودت بهترین شاهد و گواه هستی بر اینکه حق به طرف دشمنت است، پس حق را بدون چون و چرا بپذیر که پذیرفتن حق یکی از حقوق خداوند متعال بر عهده بندگان است.»[1]
ایشان میفرمایند: «اما حق کسی که تو علیه او اقامه دعوی کردهای بر تو آن است که اگر در ادعایت بر حق و صادق هستی با او به خوبی و مهربانی سخن بگویی تا راهی برای حل و فصل دعوی و خصومتت پیدا شود؛ زیرا کلمه دعوی و شکایت کلمه خوبی نیست و خصم تو از شنیدن این کلمه ناراحت میشود؛ پس حجت و برهانت را با رفق و مدارا برای او بازگو کن و اگر نیاز به فکر کردن داشت به او مهلت بده تا فکر کند.»[2]
امام سجاد (ع) میفرمایند: «اما حق کسی که گفتار یا رفتارش سبب نکبت و گرفتاری تو شده است آن است که اگر از روی عمد و آگاهی به تو ضرر رسانده بهتر آن است که او را ببخشی زیرا بخشش موجب میشود که از این کار در آینده دست بردارد و با خلق خدا مؤدبانه و بدون آزار رفتار کند زیرا خداوند متعال میفرماید: و کسی که بعد از مظلوم شدن یاری طلبد، ایرادی بر او نیست؛ ایراد و مجازات بر کسانی است که بر مردم ستم میکنند و در زمین به ناحق ظلم میکنند برای آنان عذاب دردناکی است؛ اما کسانی که صبر و بخشش کنند این از کارهای پر ارزش است.[3] همچنین میفرماید: و هرگاه خواستید مجازات کنید تنها به مقداری که به شما تعدی شده کیفر دهید و اگر شکیبایی کنید این کار برای شکیبایان بهتر است.[4] این در صورتی است که عمدی در کار باشد؛ اما اگر ضرری که به تو رسیده است غیرعمدی باشد از ستم بر او به نیت انتقام پرهیز کن تا ضرر عمدی به کسی که از روی خطا مرتکب عملی شده است نرسانی؛ بلکه با او به رفق و مدارا رفتار کن و خطایش را با مهربانی و لطفی که در توان داری پاسخ ده؛ و لا قوه الا بالله.»[5]
در این عبارات نگرش دین نسبت به کسی که در جایگاه ادعا نسبت به انسان است معلوم میشود. دین همواره توصیه به مدارا و حل مشکلات با روشی آرام و بدون دشمنی مینماید.
[1] – رساله حقوق امام سجاد (ع)
[2] – رساله حقوق امام سجاد (ع)
[3] – سوره شوری، آیه 41 تا 43
[4] – سوره نحل، آیه 126
[5] – رساله حقوق امام سجاد (ع)