آدرس:

تهران، خیابان رجایی، 18 متری تختی، کوچه 57، پلاک7

تلفن تماس:

09124142741

ایمیل:

info@nabieakram.ir

هدایت، تعالی و ارتباط با ائمه (ع)

هدایت، تعالی و ارتباط با ائمه (ع)

هدایت، تعالی و ارتباط با ائمه (ع)

یکی از بهترین راه‌های رسیدن به فضائل اخلاق و محبت‌‌های الهی و یکی از بهترین و سریع‌ترین راه‌‌هایی که انسان را با خدا ارتباط داده و فرد را به توسعه وجودی می‌رساند انس و شباهت رفتاری، فکری و شخصیتی با ائمه (ع) است.


از آنجا که ائمه (ع) انسان‌های الهی به طور کامل هستند ارتباط با آنها در واقع ارتباط با انسان‌های کمال یافته است؛ بنابراین به اندازه عمق ارتباط با آنها، فرد الهی می‌شود.


این موضوع به این خاطر است که ائمه (ع) همه فضایل و برتری‌‌ها و همه اسماء و صفات الهی را دارند واسطه فیض الهی هستند. یعنی تمام نیکی‌ها و فضیلت‌ها، از مسیر وجود آنها برای انسان اتفاق می‌افتد؛ بنابراین با برقرار کردن ارتباط با آنها، انسان می‌تواند به تمام کمالات برسد.


ائمه (ع) به خاطر دارا بودن همه اسماء و صفات الهی و واسطه فیض الهی بودن، دارای قابلیتِ هدایت، شفاعت و ولایت هستند؛ بنابراین آنها تنها راه هدایت و رسیدن به خدا هستند. هر که از مسیر ایشان وارد شود به سعادت می‌رسد و هر که در مسیر دیگری قرار گیرد در گمراهی خواهد بود.


با این توصیف هر انسانی در هر مرحله‌ای، از پایین‌‌ترین مرحله تا بالا‌ترین آن، به هر مقدار که رشد معنوی پیدا کند به واسطه ائمه (ع) و تحت ولایت و شفاعت ایشان رشد کرده است. در نتیجه تمام درجات معنوی که در این کتاب بیان می­ شود از مسیر وجود ائمه (ع) است که برای انسان اتفاق می‌افتد و به وجود آمدن مقامات توحیدی به واسطه ایشان است. بنابراین ولایت ائمه (ع) در راستا و هماهنگ با توحیـد الهی است. به همیـن دلیـل توجه به آنها نیز ذکـر است. فراز‌های مختلف در «زیارت جامعه کبیره» تأیید کننده این مطالب است.


از آنجا که چهارده معصوم (ع) انسان‌های کامل بوده و جلوه‌‌های تام خداوند هستند، جانشینان خدا بر روی زمین‌های کثرتند تا انسان‌ها با الگو قرار دادن آنها و شبیه شدن به ایشان، خود را به خدا شبیه کند. خداوند در قرآن می‌فرماید «همانا برای شما در رسول خدا (ص) الگوی نیکویی است.» (سوره احزاب، آیه 21) و امام هادی (ع) در زیارت جامعه کبیره می‌فرمایند «شما (ائمه ع) راه پابرجا (ی رسیدن به خداوند) هستید.» بنابراین هر انسانی به هر اندازه‌ای که خود را شبیه آنها کند به همان اندازه به خدا نزدیک می ­شود.


تأکید بر ارتباط با ائمه (ع) در این کتاب نیز به همین خاطر است. وقتی انسان خود را در فضای وجودی آنها قرار دهد از محدودیت‌ها که سرسلسله همه پستی‌ها و حقارت‌ها هستند جدا شده و هر چقدر محبت فرد نسبت به آنها زیاد شود ایمان در قلب او زیاد شده و وجودش متعالی و توحیدی می‌شود. چرا که ایمان، همان حضور خدا در وجود انسان است و ائمه (ع) جلوه‌‌های الهی هستند، بنابراین محبت به آنها باعث به وجود آمدن جلوه‌‌های خدا در قلب انسان شده و باعث افزایش ایمان می‌شود.


ارتباط با ائمه (ع) از طرف مردم، از طریق معرفت و محبت اتفاق می‌افتد. یعنی ابتدا به ایشان معرفت پیدا کرده و بعد دارای محبت نسبت به آنها می‌شود. ارتباط از طرف ائمه (ع) نسبت به افراد، از طریق ولایت ایشان است. ولایت به معنی تحت سرپرستی و هدایت باطنی قرار گرفتن فرد توسط ائمه (ع) است. بنابراین نتیجه ولایت، هدایت باطنی، تعالی و کمال انسان است.


انسان مؤمنی که در درجات ایمان پیش می‌رود حقیقت ائمه (ع) در وجود او جاری می‌شود. به همین دلیل محبتی نسبت به آنها پیدا می‌کند که حتی در غم‌های آنها غمگین و در شادی آنها شاد است. همچنین ملاقات پس از مرگِ فرد با امام علی (ع) و دیگر امامان به این دلیل است که حقیقت آنها در وجود او شکل گرفته و در واقع امامانِ جاری در حقیقت خود را به شکل ظاهر شده می‌بیند.


افراد دوست‌دار ائمه (ع) و شیعیان آنها در احادیث و روایات از هم جدا شده‌اند. دوست‌داران ائمه (ع) کسانی هستند که نسبت به آنها محبت دارند اما این دوست داشتن ممکن است به اندازه‌ای نباشد که خود را با ایشان به طور کامل هماهنگ کنند؛ اما شیعیان کسانی هستند که افکار و اعمال خود را با آنها به طور کامل هماهنگ کرده و سعی می‌کنند مانند آنها زندگی کنند. شیعیان بسیار کم هستند و اکثر کسانی که به عنوان شیعه مطرح می‌شوند در واقع دوست‌داران و محبین ائمه (ع) هستند که بخشی از حالات و اعمال خود را با آنها هماهنگ کرده­اند. شیعه واقعی بودن درجه بسیار والایی است و دوست­دار ائمه (ع) بودن هم به نوبه خود بسیار ارزشمند و راه گشاست.


توضیح در مورد ائمه (ع) و تأثیر آنها در عالم در همین مقدار نمی‌گنجد و بیان این مقدار به اندازه نیاز این کتاب است. امید است فرصتی پیش آید تا کتابی مستقل در خصوص ائمه (ع) و اثر آنها در نظام عالم نوشته شود.


از بین رفتن همه رذایل با استقرار ائمه (ع) در وجود انسان

برای رسیدن به تعالی معنوی، عُجب و خودیت باید از وجود انسان پاک شده و خدا در وجود انسان مستقر شود. این قاعده در تمام مراحل خودسازی وجود دارد. یعنی هم در بخش ظلمانی وجود انسان و هم در مرحله نورانی آن، فرد با کنار گذاشتن خود ظلمانی و خود نورانی می‌تواند به کمال و تعالی برسد. هنگام خودسازی، با از بین رفتن نفسانیات و مبارزه با عجب، خودیت فرد از بین رفته و خدا در قلب او مستقر می‌شود.


نکته مهم در از بین بردن عُجب این است که چون از بین بردن خودیت یعنی از بین بردن حالاتی از فرد که خود، همان‌ است از آنجا که انسان خودش نمی‌تواند خود را از بین ببرد، فرد نمی‌تواند به تنهایی و با اتکا به اعمال خود  عُجبش را کنار بگذارد بلکه برای از بین بردن عجب به طور کامل، انسان باید با هماهنگ شدن با فردِ کمال یافته‌ای خودیت خود را از بین ببرد.


توضیح اینکه فرد باید شخص دیگری را که در وضعیت برتری نسبت به او قرار دارد برای خود اصل قرار داده و با انس و شیفتگی نسبت به او، خود را نادیده گرفته و در او فانی شود. در این صورت خودیتی در او باقی نمانده و نورانیت و کرامت آن فرد، در درون او به وجود می‌آید. از آنجا که انسان عجب را برای رسیدن تعالی و کمال از بین می‌برد این شخصِ دیگر باید انسان کاملی بوده و مقرب خدا باشد و اسماء و صفات الهی در او به وجود آمده باشد تا با داشتن ولایت و شفاعت، با آمیخته شدن با او، نورانیت و الوهیت در وجود فرد ایجاد شود.


تنها کسانی که این ویژگی را دارند ائمه (ع) و اولیاء خدایی که خود را با آنها هماهنگ کرده‌اند هستند. بنابراین وقتی فرد شیفته و مأنوس با ائمه (ع) شود ولایت آنها عجب را از بین برده و خدابینی جایگزین خودبینی او می­شود و تحت حاکمیت الهی قرار می‌گیرد.


توضیحاتی در مورد ائمه (ع) و جایگاه ایشان در عالم، در بخش «هدایت، تعالی و ارتباط با ائمه (ع)» بیان شده است. از آنجا که ائمه (ع) وظیفه هدایت باطنی انسان‌ها را دارند این گونه ارتباط با آنها از طرف ایشان نیز مورد توجه قرار گرفته و فرد را به سمت تعالی و از بین ­بردن عجب که اصل همه ظلمت‌هاست می‌کشانند.


بنابراین راه از بین رفتن خودیت که اصل اساسی در کمال انسان است، ارتباط قلبی با ائمه (ع) است و در صورتی فرد در خدا فانی می‌شود که با ائمه (ع) انس داشته باشد و ارتباط قلبی قوی‌ای با آنها برقرار کند. کسانی که بدون ارتباط با ائمه (ع) رشدی برایشان ایجاد می­شود در این صورت هم ائمه (ع) دست آنها را گرفته و رشد داده‌اند؛ اما این رشد از حدی بالا‌تر نمی‌رود که نهایت آن همان مرحله سوم است. بنابراین بدون ارتباط با ائمه (ع) نمی‌توان اصل و ریشه عیب‌ها را از بین برد.


نکته قابل توجه این است که تا وقتی فرد خودیت خود را که خود ظلمانی اوست کنار نگذارد در حقیقت خودسازی نکرده است. چراکه تا خدا جایگزین خودیت فرد نشود واقعاً الهی نشده است. از طرف دیگر همه انسان‌ها در هر دین و گرایشی که باشند حتی اگر بی‌دین هم باشند می‌توانند تکبر و بقیه رذایل را کنار بگذارند اما نمی‌توانند از خودیت خود در این حد صرف نظر کنند چراکه خودشان را همان حالاتی که در درونشان است احساس می‌کنند.


بنابراین، اگر فرد بخواهد وجود خود را به طور کامل از همه رذایل و ظلمت‌ها پاک کند باید خودیت خود را از بین ببرد و خودیت را نمی‌تواند از بین ببرد مگر آنکه با افراد کمال یافته‌ای ارتباط برقرار کند تا بتواند از خودیت خود خارج شده و با نور آنها خدا را جایگزین خودیت خود کند و خودیتش را از بین ببرد. به همین دلیل است که به وسیله ولایت و با ائمه (ع) توحید، عملی شده و در عالم و وجود انسان جریان می‌یابد.[1]


بنابراین تنها راه نجات از تمام ظلمت‌ها، ائمه (ع) هستند. از طرف دیگر چنانچه کسی با ارتباط نزدیک و عمیق با ائمه (ع) در مسیر خودسازی قرار گیرد چون از سرمنشأ همه کمالات با عیب‌هایش مبارزه می‌کند، در از بین بردن آنها سرعت­اش بسیار بیشتر شده و به صورت کامل‌تر به کمال می‌رسد. این اتفاق در صورتی می‌افتد که فرد به قدری با ائمه (ع) هماهنگ باشد که در همه حالاتش با آنها تطبیق پیدا کرده باشد. در این صورت می‌تواند خود را در ائمه (ع) ر‌ها کرده و به همه کمالات برسد.


در صورتی فرد با ائمه (ع) هماهنگ شده و در آنها رها می‌شود که از نظر رفتار، رأی و نظر، ساختار فکری و سیره رفتاری و شخصیتی، با آنها هماهنگ شده باشد. لازمه این اتفاق این است که فرد سیره زندگی و احادیث و روایات ائمه (ع) را مطالعه کرده و در آنها دقت کند و سیره رفتاری و ساختار فکری و شخصیتی آنها را دریافته و در زندگی و وجود خود پیاده کند. در قدم‌های چهارده گانه، قدم به قدم برنامه ارتباط با ائمه (ع) در ابعاد عملی، فکری و قلبی قرار داده شده است.


پانوشت:


[1] – در زیارت جامعه کبیره می‌فرماید «مَنْ أَرَادَ اللَّهَ بَدَأَ بِکُمْ وَ مَنْ وَحَّدَهُ قَبِلَ عَنْکُمْ‏ وَ مَنْ قَصَدَهُ تَوَجَّهَ بِکُم» یعنی «کسی که خدا را اراده کند باید از شما آغاز کند و کسی که می‌خواهد خدا را به یکتایی بشناسد باید از شما قبول کند و کسی که خدا را قصد می‌کند باید به شما توجه کند.»

برچسب‌ها

نویسنده

ارسال نظر

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

دسته‌ها

آخرین مقالات

اطلاعات تماس

  • تهران، خیابان رجایی، 18 متری تختی، کوچه 57، پلاک7
  • 09124142741
  • mahdiyar1984@gmail.com