چنانچه دقت شود همه این افراد با هم در یک حیطه و به عبارتی دیگر زیر یک سایه قرار دارند و به نوعی همسایه انسان هستند؛ اما از آنجا که همسایهای که در کنار منزل انسان زندگی میکند، زمان بیشتری با انسان است و به خاطر نزدیکی مکانی از مسائل مختلف زندگی یکدیگر با خبر شده و ارتباط نزدیکتری با هم دارند، احادیث به شکل خاصتری در مورد آنها بیان شده است.
با این توصیف، مفهوم همسایه فقط در مورد خانههای مجاور نیست بلکه دو نفر به هر ترتیب که در کنار هم قرار میگیرند و تمام همراهانی که در مجاورت انسان هستند به نوعی همسایههای انسان میباشند. پس میتوان گفت به عنوان مثال همکار هم نوعی همسایه است با این تفاوت که در محل کار در کنار یکدیگرند و همانطور که همسایه از جهت مجاور خانه انسان بودن حقوقی دارد همکار هم از جهت مجاور هم بودن در محل کار، حقوقی مشابه حقوق همسایه دارد که باید رعایت شود.
کسانی که در مجاورت انسان قرار میگیرند با توجه به شرایطی که دارند و دوری و نزدیکیشان، حقوقشان مقداری متفاوت است. با توجه به اینکه همکار انسان علاوه بر همکار بودن، آیا دوست انسان هم هست؟ آیا برادر ایمانی او نیز هست؟ آیا از خویشاوندان نیز هست؟ تمام این موارد و موارد دیگر، عنوانهای مختلفی را به او اضافه میکند که باید حقوق مربوط به آن عنوان را نسبت به هم رعایت کنند.
حداقل رعایت حقوق همه مجاوران این است که همدیگر را آزار نکنند و به نوعی رفتار نکنند که از کنار هم بودن احساس عدم امنیت کنند. حقوق بالاتر آنها نسبت به هم این است که، از احوال هم با خبر بوده، به یکدیگر احترام بگذارند، رازدار هم باشند، در خوشی و ناخوشی به صورت کلامی و حضوری یکدیگر را همراهی کنند و از گناه و خطای هم بگذرند. در مرحله بالاتر به یکدیگر محبت کرده، در غیاب هم حقوق یکدیگر را رعایت کنند، یکدیگر را گرامی بدارند، در گرفتاریها همدیگر را کمک کنند و خیر خود را به هم برسانند و در موارد لازم همدیگر را نصیحت کرده و به یکدیگر کمک فکری کنند.
پیامبر خدا (ص) میفرمایند: «دوستی کردن با مردم نیمی از عقل است.»[1] امام صادق (ع) میفرمایند: «خوش رفتاری و مدارا کردن با مردم یک سوم خردمندی است.»[2] همچنین ایشان (یا امام باقر (ع)) میفرمایند: «ترشروئی به مردم دشمنی به بار میآورد.»[3]
امام علی (ع) در مورد مجاورانی که انسان با آنها ارتباط دارد میفرمایند: «همنشین خوب نعمت و همنشین بد، بلا و مصیبت است.»[4] ایشان میفرمایند: «همنشین بد، پارهای از آتش (دوزخ) است.»[5] همچنین میفرمایند: «شیعیان ما کسانی هستند که … برای همسایگان خود مایه برکتاند و نسبت به همنشینان خود در صلح و آرامشاند.»[6]
امام علی (ع) میفرمایند: «قبل از مسافرت ببین همسفرت کیست و پیش از خرید خانه ببین همسایهات کیست.»[7] از این کلام میتوان فهمید که انسان باید قبل از ارتباط با مجاوران و همراهان خود دقت کند با چه افرادی میخواهد در ارتباط قرار گیرد تا به مشکل برنخورد.
امام صادق (ع) میفرمایند: «ای شیعیان آل محمد! آگاه باشید که از ما نیست آنکه هنگام خشم نتواند خودداری کند و (از ما نیست) کسی که با همنشین خود خوش رفتاری نکند و با هم خوی خود خوشخلقی نکند و با رفیق خود رفاقت نکند و با همسایه خود خوش همسایگی نکند و با هم خوراک خود مراعات خوراک نکند، ای شیعه آل محمد تا میتوانید از خدا بپرهیزید و لا حول و لا قوه الا بالله.»[8]
امام باقر (ع) میفرمایند: «با هر که آمیزش داری اگر میتوانی دست عطایت را به سر آنها بکشی و به آنها خیری برسانی بکن.»[9] ایشان میفرمایند: «یاران خود را بزرگ شمارید و احترامشان کنید و برخی از شما بر برخی دیگر هجوم نبرید و به هم زیان نزنید و بر هم حسد نورزید و از بخل بپرهیزید تا از بندگان با اخلاص و شایسته خدا باشید.»[10]
رسول خدا (ص) میفرمایند: «همنشین خوب، از تنهایی بهتر است و تنهایی از همنشین بد بهتر است.»[11] از امام صادق (ع) سؤال شد چگونه با مردمی که با ما آمیزش دارند شایسته است رفتار کنیم؟ ایشان فرمودند «امانت آنها را به آنها بپردازید و (در هنگام نیاز) گواهی بر سود و زیانشان بدهید و بیمارانشان را عیادت کنید و در تشییع جنازه مردههایشان حاضر شوید.»[12]
امام باقر (ع) میفرمایند: «با کسی که آمیزش کنی اگر بتوانی دست خیرت را بر سر او نهی و به او سود رسانی و نیکی کنی، این کار را انجام بده.»[13] امام صادق (ع) به یکی از یاران خود سفارش فرمودند «تو را سفارش میکنم به پرهیزکاری از خدا و پرداختن امانت و راستگویی و خوش رفاقتی با هر که رفاقت کنی؛ و لا قوه الا بالله.»[14] از این احادیث معلوم میشود که با مجاوران و همراهان خود باید با خیر رساندن و راستی و خوش رفاقتی رفتار کرد و هر نوع ارتباطات خوب را که در رفتارهای اجتماعی در فصل بعد بیان میشود در مورد آنها داشت.
امام سجاد (ع) میفرمایند: «اما حق هم مجلس و همنشین بر تو آن است که با کمال خوشروئی پذیرای او باشی و با تواضع و خوش رفتاری از او استقبال کنی و اجازه دهی که او هم سخن گوید و فقط تو گوینده نباشی. از نگاههای متکبرانه و تحقیر آموز که با گوشه چشم صورت میگیرد پرهیز کن و وقتی سخن میگویی به شکلی سخن بگو که او بفهمد و اگر تو بر او وارد شدهای اختیار با خودت هست که هر وقت بخواهی ترکش کنی و اگر او بر تو وارد شده است اختیار با خودش است که هرگاه بخواهد تو را ترک کند؛ اما تو بدون اجازه او (در صورتی که او وارد بر تو باشد) حق نداری که همنشینی او را ترک نمایی؛ و لا قوه الا بالله.»[15]
امام سجاد (ع) میفرمایند: «اما حق کسی که با تو معاشرت دارد آن است که ضرری به او نرسانی و از خیانت به او خودداری کنی، سخنش را تکذیب نکرده و اغفالش نکنی و از خدعه و نیرنگ نسبت به او پرهیز کنی؛ مانند دشمنان با او برخورد نکرده و اگر به تو اعتماد کرد او را بر خودت مقدم بداری و بدان که ضرر رساندن به خاطر منافع خودت به کسی که به تو اعتماد کرده ربا قلمداد میشود و لا قوه الا بالله.»[16]
امام صادق (ع) میفرمایند: «بر شما باد به پارسائی و کوشش در اطاعت، بر سر جنازهها حاضر شوید و بیمارها را عیادت کنید و با مردم در مساجد حضور به هم رسانید و برای مردم چیزی را دوست دارید که برای خودتان دوست دارید، آیا شرم نکند یکی از شما که همسایهاش حق او را بشناسد اما او حق همسایهاش را نشناسد.»[17]
امام سجاد (ع) میفرمایند: «اما حق همه مسلمانان بر تو آن است که در دل نسبت به آنها کدورتی نداشته باشی و بالهای مهربانی و لطفت را بر سر خطاکاران ایشان بیفشانی و به جهت اصلاح و ایجاد الفت بین آنها و خود، بکوشی و شکر و سپاست را از نیکوکاران آنها دریغ نداری، کسانی که احسان و نیکی آنها برای خودشان و برای تو است؛ زیرا احسان آنها به خودشان احسان به تو نیز هست وقتی آزاری به تو نرسانند و تو را گرفتار دفع آن آزار نکنند و خود را از آسیب رساندن به تو دور نگه دارند. پس برای همه مسلمانان دعا کن و به یاری همه آنها بشتاب و همه را در مراتبی که دارند مورد عنایت و تکریم قرار ده.»[18]
با توجه به تمام این روایات که به تفصیل بیان شد، در مورد همه کسانی که به نحوی با انسان ارتباط برقرار کرده و در مجاورت و همراهی انسان قرار میگیرند باید تمام خیر و رفتارهای نیک را رعایت کرده و با ادب و احترام و با خوش رفتاری با آنها برخورد کرد. این نوع رفتار، سبک عملکرد مطابق دین و روش دینداری است.
پانوشت:
[1] – اصول کافی (ترجمه مصطفوی)، جلد 4، صفحه 457، حدیث 4
[2] – اصول کافی (ترجمه مصطفوی)، جلد 4، صفحه 457، حدیث 2
[3] – اصول کافی (ترجمه مصطفوی)، جلد 4، صفحه 450، حدیث 5
[4]- غرر الحکم و درر الکلم (شرح آقا جمال خوانساری)، جلد 3، صفحه 356، احادیث 4719 و 4720
[5]- غرر الحکم و درر الکلم (شرح آقا جمال خوانساری)، جلد 4، صفحه 201، حدیث ۵۸۲۴
[6]- الکافی (ط-الاسلامیه)، جلد 2، صفحه 236، حدیث 24
[7]- الکافی (ط-الاسلامیه)، جلد 8، صفحه 24
[8] – اصول کافی (ترجمه مصطفوی)، جلد 4، صفحه 449، حدیث 2
[9] – اصول کافی (ترجمه مصطفوی)، جلد 4، صفحه 449، حدیث 1
[10] – اصول کافی (ترجمه مصطفوی)، جلد 4، صفحه 450، حدیث 4
[11]- امالی (شیخ طوسی)، صفحه 535، حدیث 1162
[12] – اصول کافی (ترجمه مصطفوی)، جلد 4، صفحه 447، حدیث 2
[13] – اصول کافی (ترجمه مصطفوی)، جلد 4، صفحه 494، حدیث 2
[14] – اصول کافی (ترجمه مصطفوی)، جلد 4، صفحه 494، حدیث 1
[15]- رساله حقوق امام سجاد (ع)
[16]- رساله حقوق امام سجاد (ع)
[17] – اصول کافی (ترجمه مصطفوی)، جلد 4، صفحه 448، حدیث 3
[18]- رساله حقوق امام سجاد (ع)