پس از آنکه انسان در تقوی و اراده خود چنان قوی شد که هیچ گناهی را با اراده خود انجام نداده و هیچ واجبی را با اختیار خود ترک نکرد، آمادگی آن را پیدا میکند که ریشههای گناهان را در خود از بین ببرد. ازآنجاکه رذایل اخلاق ریشه گناهان هستند و رذایل اخلاق در قلب انسان هستند در این مرحله فرد وارد محدوده قلب میشود.
برای از بین بردن ریشههای گناهان، فرد باید اقدام به از بین بردن عیبهای اخلاقی خود کرده و قلب خود را از تمام رذایل پاک کند؛ چراکه گناهان از عیبهای اخلاقی که تاریکیهای وجود انسان هستند سرچشمه میگیرند. طبق آنچه بیان شد ریشههای گناهان سه رذیله حرص، تکبر و حسد هستند و این سه رذیله سرسلسلة تمام عیبهای انساناند. پس در این مرحله باید با این سه رذیله مبارزه کند تا با از بین بردن آنها قلب خود را از تمام ناپاکیها پاک کند.
با توجه به ارتباط محبتهای باطل با رذایل اخلاق، پاک شدن قلب از رذایل، باعث پاک شدن آن از محبتهای غیر الهی نیز میشود به این معنی که به اندازهای که فرد رذایل اخلاق را از وجود خود پاک میکند به همان اندازه باید از محبتهای باطل نیز صرفنظر کند. بنابراین فردِ مجاهد که درحال ازبین بردن عیبهای اخلاقی خود است با محبتهای باطل و غیرالهی نیز درگیر میشود. « روش ازبین بردن محبتهای باطل » در ادامه همین بخش توضیح داده میشود.
پاکی قلب با پاکی اخلاق و به همراه آن، با پاکی از محبتهای غیر الهی اتفاق میافتد. با پاک شدن رذایل اخلاق و محبتهای غیر الهی از قلب، انسان دارای قلب سلیم میشود. بنابراین مطابق آنچه در بخش « دنیا، برزخ و قیامت مطابق سه بُعد وجود انسان » بیان شد، وقتی تمام رذایل اخلاق از وجود انسان پاک شده و انسان دارای فضائل اخلاق شود بُعد قیامتی وجود انسان نیز پاک شده و به قلب سلیم و لذتهای بهشتی که در وصف نمیآید میرسد.
کسی که به واجبات عمل کرده و گناهان را کنار گذاشته و همه عیبهای اخلاقی را از بین ببرد و دارای فضائل اخلاق شده و درک عمیقی نسبت به دین، خدا و نظام توحیدی عالم پیدا کند، در برزخ و قیامت مشکلی نخواهد داشت؛ هرچند ممکن است در این دو عالَم برای تربیت و آموزشهایی که مراحل تعالی خود را کاملتر کند تا به طور کامل به نعمتهای بهشت برسد او را نگهدارند. بنابراین کسی که به قلب سلیم میرسد، در مراحل بعد از این دنیا رنجی نخواهد داشت. این اتفاق با گذر از این مرحله و انجـام اعمال قدمهای آن و از بین بردن عُجب در مرحلـه بعد اتفاق میافتد. إنشاءالله.
علاوه بر این، از آنجا که تمام گرفتاریهای انسان در این دنیا به خاطر عیبهای اخلاقی اوست، وقتی رذایل اخلاق کنار برود از آنجا که نقاط ضعف و عیبهای فرد از بین میرود، هیچ ترس و ناراحتی نخواهد داشت و جزو کسانی میشود که « لا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَ لا هُمْ یَحْزَنُونَ »[1] هستند. واضح است که اصلی ترین رنج انسان در این دنیا و آخرت ترس و ناراحتی است که راحتی، خوشی و لذت را از انسان میگیرند.
بر اثر از بین رفتن عیبهای اخلاقی، ضعفها و محدودیتهای انسان از بین رفته و وجود انسان توسعه مییابد. هرچه وجود انسان توسعه یافتهتر شود به همان اندازه زمینههای لذت بردن او بیشتر میشود؛ چراکه حقیقت او در ابعاد وسیعتر و عمیقتری با هستی عالم ارتباط برقرار کرده و این ارتباطِ وسیعتر، لذت بیشتری برای او ایجاد میکند. همچنین با توسعه وجودی انسان، او به کرامت و بزرگواریهای اخلاق میرسد که بسیاری از مشکلات درونی فرد با این ویژگی حل میشود. موضوع کرامت نفس در همین مرحله توضیح داده میشود.
پانوشت:
[1] – یعنی « نه ترسی برای آنها هست و نه اندوهی. » سوره احقاف، آیه 13