زمانی انسان به آرامش میرسد که در ارتباط با چیزی قرار گیرد که با آن هماهنگ است و انسان با چیزی هماهنگ است که نسبت به آن محبت دارد. مثلاً وقتی کسی با یکی از دوستانش که نسبت به او محبت دارد ارتباط برقرار میکند احساس آرامش میکند. زمانی انسان به اطمینان میرسد که به ثبات و قدرت برسد. مثلاً وقتی کسی دوستی دارد که جایگاه اجتماعی قدرتمندی دارد و او را مورد حمایت قرار میدهد احساس اطمینان میکند. وقتی در انسان اطمینان به وجود آید احساس آرامش هم به او دست میدهد. بنابراین اطمینان و آرامش همراه هم هستند.
اطمینان و آرامش میتوانند حقیقی باشند یا کاذب. اطمینان و آرامشِ حقیقی آن است که انسان با چیزی هماهنگ باشد که واقعی بوده و حقیقت داشته باشد. اطمینان و آرامش کاذب به این معنی است که انسان با چیزی هماهنگ باشد که حقیقی نبوده و با توهمی که در ذهن خود از چیزی ساخته خود را هماهنگ کند. مثلاً وقتی انسان به علم یا کمالات خود اطمینان میکند حقیقی بوده و زمانی که به ثروت یا موقعیت اجتماعی خود اطمینان میکند کاذب است چرا که چه بسیار ثروتمندانی که فقیر شدند و پادشاهانی که سقوط کرده و تحقیر شدند. تفاوت اطمینان و آرامش حقیقی و کاذب در این است که اطمینان و آرامش کاذب پایدار نیست چرا که ریشه در باطل و نیستی دارد اما اطمینان و آرامش حقیقی پایدار و ماندگار است چرا که ریشه در حقیقت و هستی دارد.
اگر انسان در چیزی به آرامش کاذب برسد با وجود اینکه احساس آرامش میکند و ممکن است سالها در این آرامش باقی بماند اما بالاخره حقایق عالم خود را نمایش داده و بیمحتوا بودن این حالت را به فرد نشان میدهند چراکه عالم بر اساس حقایق اداره میشود نه بر اساس توهمات کاذب. وقتی فرد متوجه شود که آرامش او کاذب است به اضطراب و بههمریختگی مبتلا میشود. این حالت به دلیل درک بیمحتوا بودن اموری است که فرد در آنها به آرامش رسیده است.
از آنجا که اسماء و صفات الهیِ جاری در عالم، باطن و حقیقت عالماند، از بین رفتن رذایل اخلاق و به وجود آمدن فضائل اخلاق و به دنبال آنها به وجود آمدن اسماء و صفات الهی در فرد، باعث میشود که وجود او با حقیقت عالم هماهنگ شده و اطمینان و آرامش حقیقی برای او به وجود آید. اگر این وضعیت اتفاق بیافتد فرد به لذتی میرسد که با هیچ لذتی قابل مقایسه نیست.
بنابراین در هر مرحله، فرد متناسب با رشد معنوی که میکند به بخشی از اطمینان و آرامش میرسد تا با رسیدن به نور الهی به کمال اطمینان و آرامش دست پیدا میکند. بنابراین یکی از ملاکها و شاخصهای تعالی انسان، اطمینان و آرامشی است که در قلب او به وجود میآید و شخصیت او به ثبات رسیده و حالت صمدیت و توپُری برای او اتفاق میافتد.