وقتی در انسان تغییر یا هدایتی میخواهد اتفاق بیافتد تکتک ابعاد وجود انسان متناسب با ویژگیهایشان جایگاه و اهمیت خود را دارند. مهمترین بخش وجود انسان حقیقت انسان است و تغییر اعمال و تفکرات انسان باید در نهایت باعث تغییر حقیقت انسان شود تا انسان واقعاً تغییر کند. از آنجا که این دنیا عالم عمل است اعمال انسان تأثیر اساسی در تغییر و اصلاح انسان دارند. تأکید خداوند در قرآن بر انجام عمل صالح نیز به همین دلیل است.
از آنجا که فکر بر هر دو بخش دیگر اثر میگذارد، اگر کسی تفکر و توجهات خود را به سمتی جهت دهد دو بخش دیگر نیز در همان جهت تغییر میکنند. بنابراین رشد و تعالی انسان همچنین انحطاط و سقوط او با تفکر و توجهات او ارتباط زیادی دارد. چنانچه دقت شود محل استقرار شیطان نیز در فکر انسان است و انسان را فقط وسوسه میکند که با این کار هم بر قلب اثر میگذارد و هم بر عمل.
از آنجا که انسان به همان چیزی عمل میکند که به آن میاندیشد، وقتی فرد بخواهد اهل عمل صالح شود باید فکرش را از امور صالح و نحوه عمل به آنها پر کند. به همین دلیل یادگیری علوم اعتقادی و الهی و تمرکز فکر بر اعمال و تفکرات صالح تأثیر زیادی در تعالی و سعادت انسان دارد.
اصلاح یا تغییر سه بخش وجود انسان با یکدیگر اتفاق میافتند. یعنی کسی که میخواهد خود را تغییر دهد باید ابتدا فکرش تغییر کند و وقتی فکرش تغییر کرد متناسب با آن عملش تغییر میکند و وقتی عمل و فکر تغییر کردند متناسب با آنها قلب او به مرور زمان تغییر میکند.
توضیح اینکه وقتی انسان موضوعی را در فکرش پذیرفت و درعمل به آن پرداخت، بر اثر استمرار عمل، آن موضوع « حال » سپس « ملکه » میشود و حقیقت انسان را متناسب با خود تغییر میدهد. وقتی چیزی در وجود انسان « حال » شود، بدون سختی و به راحتی به آن عمل میکند و زمانی که « ملکه » شود، ساختار وجودی و شخصیتی فرد با آن چیز هماهنگ میشود به طوری که ترک آن برایش دشوار خواهد بود.
کسی که با تحصیل علم و داشتن توجهات و تفکرات صحیح و الهی، تفکر و نگرشش اصلاح شود، عمل او نیز متناسب با آن اصلاح میشود و به اندازه اصلاح شدن عمل، قلبش نیز پاک میشود و کسی که قلبش پاکتر شود، از آنجا که وجودش نورانیتر شده، عملش نورانیتر و پاکتر میشود. در نتیجه کسی که علم خود را کاملتر کند زمینه کاملتر شدن اعمال و حالات قلبیاش فراهم میشود؛ به این ترتیب که عمل صالح باعث نورانیت قلبی میشود و نورانیت بیشتر باعث عمل صالحِ نابتر و کاملتر میگردد و عمل پاکتر، باعث نورانیت و ایمان بیشتر میشود. بنابراین در ارتباط میان فکر، عمل و قلب، دُوری (چرخشی) به وجود میآید که این دُور، جهتی رو به بالا داشته و باعث صعود و تعالی انسان میشود.
علم در تمام این مسیر خواه در ایمان یا عمل صالح، به حرکت درآورنده، روشن کننده و محکم کننده فرد در رشد و کمال است. واضح است که بدون علم، رشد انسان امکان ندارد چراکه علم سه اثر دارد، هم راههای تعالی و عمل را به انسان نشان میدهد، هم انگیزه را قویتر میکند و هم نورانیت قلب را بیشتر میکند.