به سایت هیئت نبی اکرم (ص) خوش آمدید.

آدرس:

تهران.محله تختی.خیابان رجایی.خیابان ابریشم. خیابان تختی.کوچه57 .پلاک 7

تلفن تماس:

09124142741

ایمیل:

info@nabieakram.ir

چگونه محبت خدا را در خود افزایش دهیم؟

چگونه محبت خدا را در خود افزایش دهیم؟

چگونه محبت خدا را در خود افزایش دهیم؟

 

زمانیکه انسان به خدا توجه کند و به خدا با رویکرد مثبت فکر کند این توجه و فکر، منجر به این می شود که انسان نسبت به خدا محبت پیدا کند و و با این توجه و تفکر در مورد خدا، محبتش نسبت به خدا افزایش یابد. این اتفاق به این خاطر است که اساس محبت که سنخیت است میان انسان و خدا به بالاترین درجه خود وجود دارد یعنی به این خاطر که خداوند تمام اسماء و صفات خود را به انسان یاد داد و از طرفی دیگر از روح خود در انسان دمید سنخیت بسیار زیادی میان انسان و خدا وجود دارد که منجر به این می شود که انسان بتواند خدا را دوست داشته باشد بلکه به خدا عشق بورزد و بالاتر اینکه چون اصل وجود انسان و منتهای تعالی او خداست، و وطن اصلی انسان که انسان از او برگرفته شده خداوند می باشد، حتی خدا را می تواند از خود نیز بیشتر دوست داشته باشد. این شدت محبت انسان با خدا بر اساس شدت سنخیتی است که میان انسان و خدا وجود دارد. در ذیل اموری که منجر به بر قراری سنخیت بیشتر انسان با خدا شده و در نتیجه محبت انسان را نسبت به خدا افزایش می دهد آورده شده است.
۱- همانطور که در بخش “اقداماتی که منجر به افزایش محبت در درون انسان می گردد” گفته شد انسان نسبت به هر چه از خود هزینه کند و برای او وقت و توان صرف کند محبتش نسبت به او افزایش می یابد هر چه انسان از خود برای خدا توان و وقت صرف کند و برای خدا اقدام به تقوی و عبادت کند نسبت به خداوند محبتش افزایش می یابد علی الخصوص که اگر بر اثر این تقوی و تعالی معنوی، لذتی از ارتباط و توجه به خدا در خود احساس کند و محبت نسبت به خدا در فرد ایجاد نمی شود مگر اینکه خداوند در فرد جریان یابد. این جریان یافتن و حضور خدا در انسان همان ایمان است بنابراین بر اثر تقوی و عبادت، هر چه خداوند در درون انسان بیشتر تحقق پیدا کند ایمان انسان نسبت به خداوند بیشتر شده و محبت انسان نسبت به خداوند بیشتر می شود.
۲- به نعمتهای خدا توجه کنیم.
نعمتهای خدا چیزهایی هستند که خدا در اختیار انسانها قرار داده تا با آنها به زندگی خود بپردازند و به تعالی و رشد رسیده و از زندگی خود لذت ببرند. این امور از جیات و زندگی فرد گرفته تا کوچکترین چیزهایی که خدا در اختیار هر فردی قرار داده به نحوی که گاه یکی از آنها که از بین می رود به طور کل زندگی انسان مختل می شود. چنانچه در آیات قرآن نظر کنیم خداوند خودش به بسیاری از نعمتها به انسان توجه داده و اهمیت آنها را ذکر می کند.
توجه به این نعمتها و اینکه خداوند چقدر به فکر آفریده های خود بوده که بدون درخواست آنها هرآنچه مورد نیازشان بوده در اختیارشان قرار داده و آنچه در اختیارشان قرار نداده به ضررشان بوده است منجر به این می شود که انسان با نگاهی محبت آمیز به خداوند نظر کند و او را دوست داشته باشد.
و واقعا آنقدر نعمتهای خدا که به ما داده است زیاد است که نمی توان آنها را به شمارش آورد از نعمتهای مادی گرفته تا نعمتهای معنوی و از دنیوی تا اخروی و بالاتر از همه اینها نعمت هدایت و سعادت و خدش را که در اختیار انسان قرار داده تا به هر درجه ای که می توانی برسی و در جوار رحمت او و ائمه اطهار علیهم السلام خود را قرار دهی.
۳- به محبت خدا نسبت به خود توجه کنیم.
از آنجا که انسان از خداست انطباق ذاتی و حقیقی میان انسان و خدا وجود دارد و بر اثر این انطباق سنخیتی میان انسان و خدا وجود دارد که این سنخیت اصل و ریشه محبت است بنابراین هیچ کس به اندازه خدا انسان را دوست ندارد چراکه انسان موجودی است آفریده خدا و از خدا. البته این سنخیت زمانی از طرف انسان وجود دارد که ایمانی در قلب انسان نسبت به خدا وجود داشته باشد اما اگر ایمان وجود نداشته باشد شامل آن گروهی می شود که می فرماید وقتی خدا را به یگانگی یاد می کنند قلبهای کسانی که به آخرت ایمان ندارند مشمئز می شود. ایمان به آخرتی که خدا وعده داده نشانه عملی ایمان به خداست.
اینجاست که در حدیث قدسی می فرماید اگر مردم بدانند که خدا چقدر آنها را دوست دارد بند از بندشان پاره می شود. یعنی انسانها حتی ظرفیت دانستن اینکه خدا آنها را چقدر دوست دارد ندارند. اما انسان زمانیکه در مراتب ایمانی بالا رفت در درون او محبتی از خدا احساس شده و مرتباً زیاد می شود تا آنجایی که واله و شیفته خدا می شوند.
با توجه به این مطالب آن حدیث قدسی توضیح داده می شود که می فرماید :
هر کس مرا (خدا را) طلب کند مرا می یابد، و هر کس مرا بیابد مرا می شناسد، و هر کس مرا بشناسد مرا دوست می دارد، و هر کس مرا دوست بدارد عاشق من می شود، و هر کس عاشق من بشود من عاشقش می شوم، و هر کس من عاشقش شوم او را می کُشم (یعنی از حیوانیات او را خارج می کنم)، و هر کس را که بکشم دیه او بر من است، و هر کس را که دیه اش بر من باشد من خود دیه او هستم.
معنای این حدیث این است که هرکس خدا را طلب کند و محبت او را به دست بیاورد کارش به جایی می سد که خدا خودش را تقدیم به او می کند به این ترتیب که از کانال و ارتباط با خدا به تمام عالم احاطه و تصرف پیدا می کند لیکن هر کس به اندازه خودش.
و در قرآن می فرماید بخوانید مرا تا اجابت کنم شما را.
۴- به اسماء و صفات الهی توجه کنیم که حرارت و جذابیت زیادی در وجود انسان به وجود می آورند.
زمانیکه انسان به فضایل اخلاق دست یافته و آثار اسماء و صفات الهی را در خود می یابد از اسماء و صفات الهی هیجان و کششی در خود احساس می کند که جذابیت زیادی برایش دارد و از آنجا که اسماء و صفات الهی محل ارتباط انسان با خدا هستند که خدا را در قالبهای نورانی و کاربردی اسماء و صفات الهی مشاهده می کند منجر به محبت فزاینده ای نسبت به خدا می گردد.
بلکه انسان در مراتب بالاتر از آنجا که اسماء و صفات الهی را اداره کننده تمام سیستم عالم می بیند و آنها را محقق شده در خود می یابد از این ارتباط با خدا چنان بهجت و عزتی در خود احساس می کند که غیر از خدا و نور اسماء و صفات او چیزی را نمی بیند و سرمست آن می گردد.
۵- به وجود خود که برگرفته شده از وجود خدا هستیم توجه کنیم که ما با او یکی هستیم.
از آنجا که انسان از خداست زمانیکه به مدارجی از ایمان برسد میان وجود خود و وجود خدا اتحادی احساس می کند بنابراین وجود خود را توسعه یافته در حقایق وحدانی می بیند و احاطه و اشرافی نسبت به تمام امور در درون خود حس می کند و بر اثر احساس استقرار نور خدا در درون خود عزتی احساس می کند که برایش بسیار ارزشمند است. این امور منجر به آرامشی در او می گردد که بالاترین لذتها را برای او دارد و این توجه، عظمت و بزرگی برای انسان می آورد که انسان را سرخوش می نماید.
خداوند می فرماید که ما از رگ گردن به او نزدیکتریم.