
شیطان چگونه انسان را فریب می دهد
بسم الله الرحمن الرحیم
متن سخنرانی در هیأت نبی اکرم صلوات الله علیه
تاریخ : ۱۷/۱۰/۹۰ ، شنبه شب
موضوع سخنرانی : شیطان چگونه انسان را فریب می دهد
شیطان چگونه انسان را فریب می دهد
متن سخنرانی :
امشب می خواهیم سراغ کسی برویم که خیلی با ما ارتباط دارد و ما هم خیلی باهاش ارتباط داریم و خیلی از ماها هم خیلی هم مطیعش هستیم و حرفش را گوش می دهیم.
شیطان در وجود انسان می چرخد مانند چرخیدن خون در بدن؛ یعنی آنقدر ارتباط ما با شیطان نزدیک است که برروی ما کار می کند و با وسوسه هایش در ما تأثیر می گذارد.
و نکته جلب دیگر اینکه قرآن می فرماید: ان کید شیطان کان ضعیفا : حیله های شیطان ضعیف است. اما واقعیت امر این است که ما خیلی ضعیف هستیم که در مقابل حیله های شیطان زمین می خوریم. یعنی از شدت ضعف ماست که حیله های شیطان برروی ما کارساز می شود؛ وگرنه شیطان در درون ما فقط وسوسه می کند و کسی را وادار به انجام کاری نمی کند؛ در ذهن ما می گوید این کار را انجام بده و چون در ما پذیرش حرف شیطان هست با وسوسه هایی که می کند ما زمین می خوریم.
بحث ما امروز در مورد ماهیت وجودی شیطان نیست بلکه هدف ما این است که بگوییم چگونه این شخص برروی ما مکر می کند و ما چگونه تحت تاثیر او قرار می گیریم.
عرض کردیم که شیطان انسان را وادار به کاری نمی کند بلکه راه را به انسان نشان می دهد هنگامی که خدا آدم را آفرید و شیطان هم نافرمانی کرد و بر آدم سجده نکرد خدا شیطان را از درگاهش راند شیطان به خدا گفت خدایا به من مهلت بده خدا گفت خیلی خوب، تو از مهلت داده شدگانی، حضرت آدم به خدا عرض کرد خدایا با این وجود شیطان ، تمام فرزندان من را گمراه خواهد کرد؛ خدا فرمود در مقابل هر شیطان یک فرشته در درون انسان قرار می دهم او که به بدی وسوسه می کند فرشته به خوبی دعوت می کند.
بنابرین اشکال از انسان است که دعوت شیطان را قبول می کند اما دعوت فرشته را نمی پذیرد. برای همه ما اتفاق افتاده است که در مواقعی در انجام کاری دو دل می شویم انگار یکی ما را به انجام کاری و دیگری به عدم انجام آن کار دعوت می کند که نشان می دهد دو نیروی مخالف هم، انسان را به سمت خود می کشانند که در واقع همان شیطان و فرشته است. اینجا ما هستیم که تعیین می کنیم به کدام سمت می رویم وجودمان با کدامیک انطباق بیشتری دارد فرشته یا شیطان. ما باید به درون خود رجوع کنیم تا ببینیم چه گرفتاری و مشکلی داریم که وقتی شیطان ما را وسوسه می کند به دنبال او می رویم.
مفهوم شیطان و فرشته در واقع همان بحث الوهیت ونفسانیت است بحث معنویت و هوی و هوس است معنویت در درون ما منجر شده که چیزی بنام فرشته در درون ما باشد و نفسانیت منجر شده به اینکه چیزی به نام شیطان در درون ما ایجاد شود. شیطان از ماده شطن به معنی پلیدی است در روایت داریم که یک ظرفی که ترک خورده است شیطان در قسمت ترک خوردگی جمع می شود یعنی کثیفی در آن قسمت جمع می شود و با شستن هم از بین نمی رود بعضی ها که فکر می کنند روشنفکر هستند می گویند ببینید رسول الله (ص) هم نفهمید! شیطان آنجا چه کار می کند؟؟؟ آنجا چرک و کثیفی است!! در حالی که خودشان نفهمیدند چرا که منظور حضرت رسول(ص) این بوده است که آنجا پلیدی و چرک جمع شده است حالا در باطن عالم این چرک و کثیفی آخر کار به چیزی به نام شیطان بر می گردد مفهومی است که موضوع بحث ما نیست.
اینکه در ماه رمضان شیطان غل و زنجیر است یعنی اینکه در ماه رمضان این نفسانیت خیلی کارایی ندارد چرا که حتی در کشورهای غربی و غیر اسلامی هم جرم و جنایت پایین می آید.(این موضوع نشاندهنده این است که نفسانیت برای همه انسانها در ماه رمضان ضعیف عمل می کند چرا که الوهیت غلبه دارد.)
شیطان چگونه انسان را وسوسه می کند؟
۱- به تأخیر انداختن کار خیر
یکی از راه های وسوسه شیطان به تأخیر انداختن کارهای خوب است مثلاً می خواهی نماز اول وقت بخوانی شیطان می گوید حالا فلان کار را بکن؛ اون کار را به اتمام برسان؛ این کار مهمتره و … که در آخر می بینی که نماز را در اول وقت نتوانستی بخوانی یا مثلاً نیازمندی به شما رجوع می کند یا می توانی به کسی کمک وخیری برسانی شیطان می گوید حالا صبر کن یا پولت کم می شود یا بگزار پول به دستت برسد و حالا چنین و چنان کن که می بینی شرایط و زمان انجام کار خیر می گذارد و تو فریب شیطان را خورده ایی. اباعبدالله علیه السلام می فرمایند وقتی شرایط کاری خیر فرارسید در کار خیر شتاب کن چرا که اگر شتاب نکنی از دست می رود.
۲- رها کردن ذهن انسان و آزادی عمل
وقتی شیطان ما را به کار بدی وسوسه می کند و ما آن کار را انجام می دهیم جدای از تبعات منفی آن کار بد، به ما حس خوشایندی دست می دهد مثلاً احساس آزادی می کنیم به عبارتی گویی باری از دوش ما برداشته شده است این حسی که بوجود می آورد برای این است که در ما یک نوع عدم تشخیص را ایجاد کند مثلاً فرد می گوید: فلان کار بد را کردم چقدر هم خوب و لذت بخش بود نمازم را هم دیرتر خواندم خیلی هم راحت بودیم و اتفاقی هم نیافتاد این حس چیزی است که شیطان در درون انسان بوجود آورده است.
بحث تخصصی: شیطان از همان محل استقرارش که ذهن ما باشد ذهن ما را آزاد می کند بسیاری از مشکلات و گرفتاری ها از چیزی است که در ذهن ما اتفاق می افتد از صبح علی الطلوع تا هنگام خواب این ذهن مدام از شاخه ایی به شاخه ایی می پرد آن به آن از شاخه ایی به شاخه دیگر در پرواز است اگر کنترل ذهن در دست ما باشد ابزار مهمی را از شیطان گرفته ایم. این پرش ذهن از شاخه ایی به شاخه ایی دیگر برای انسان حس آزاردهنده ایی است که هنگام خواب و بخصوص سرنماز این مسئله پررنگ تر است شیطان است که این عدم تمرکز در ذهن را بوجود می آورد شیطان بعد از انجام کار بد توسط انسان، ذهن انسان را رها می کند و به انسان آزادی و تمرکز می دهد که باعث می شود انسان حس خوشایندی بعد از انجام عمل بد داشته باشد که ناشی از استقرار و تمرکز ذهن است.
توجه داشته باشید که شیطان به هیچ وجه دوست انسان نیست خداوند در قرآن می فرماید : الم اعهد الیکم یا بنی آدم الا تعبد الشیطان انه لکم عدو مبین آیا عهد نکردم ای بنی آدم که بندگی نکنید شیطان را چرا که او برای شما دشمنی آشکار است. یعنی شیطان دشمنی است که به هیچ وجه قصد خیررساندن به انسان را ندارد حتی اینجا که ذهن ما را رها و آرام می کند دوست انسان نیست بلکه با این کار می خواهد فضا را آلوده کرده و برای ما عدم تشخیص بوجود بیاورد . فردی که زنا می کند و بعد از این عمل حس خوشایندی دارد در واقع شیطان اجازه داد که فرد به عمل گناه خود توجه کند و لذت ببرد.
۳- تمرکز ذهن هنگام انجام هر کاری به کار دیگر
آیا می دانید در ارتباط جنسی زن و شوهر کدامیک بیشترین لذت را می برد(صرفاً لذت مادی) ؟
هنگامی زن یا شوهر بیشترین لذت را از یکدیگر می برند که ذهن خود را صددرصد متمرکز همسر خود بکنند عدم توجه ذهن یعنی اینکه مثلاً فرد ذهنش را متوجه زنی دیگر بکند، یا متوجه محل کارش، یا متوجه چیزی بکند که بد نیست اما در آن لحظه تمرکز فرد از توجه به ارتباط جنسی دور می کند یعنی هرچه ذهن تمرکز خود را از دست بدهد لذت کمتری خواهد برد.
در مورد مسائلی غیر از ارتباط جنسی هم اینگونه است. قاعده این است که درهر کاری، بتوانی ذهنت را متمرکز آن کار کنی تا بتوانی از آن کار لذت ببری مثلاً لذت بردن از علم زمانی اتفاق می افتد که ذهن را بتوانی متوجه مباحث علمی بکنی یا لذت بردن از کار حتی لذت بردن از پوشیدن لباس هنگامی اتفاق می افتد که ذهن را بتوانی کاملاً متوجه آن موضوع کنی. شیطان هم در اینجا نقش مهم خود را ایفا می کند و اجازه نمی دهد در کارها فرد ذهن را متوجه آن کار کند تا فرد از انجام آن کار لذت نبرد هنگامی که فرد از انجام کارها لذت نبرد در واقع کارها برای فرد بی محتوا و بی معنی خواهد شد چرا که سود و لذتی را درآن کار برای خود نمی بیند.
مثلاً وقتی داری درس می خونی یاد غذا هستی وقتی غذا می خوری یاد زنت هستی وقتی پیش زنت هستی فکر کارت هستی وقتی سرکار مشغول کار هستی درفکر فوتبال هستی بنابراین وقتی در تمامی کارها شیطان اجازه تمرکز ذهن را نداد نتیجه آن می شود که شیطان محتوای کارها را از انسان می گیرد و کار برای انسان پوچ و توخالی می شود انگار فرد کار عبث و بیهوده ایی را انجام می دهد مثلاً فرد هنگام غذا خوردن فقط می جود و می بلعد اصلاً لذتی نمی برد.
فرانسوی ها به خوردن غذا وقت زیادی را اختصاص می دهند در حالیکه در دین ما است که غذا خوردن جزو عمر محسوب نمی شود بنابرین دوستان سعی کنند که غذا را با آرامش و تمرکز ذهن بخورند تا از غذا لذت ببرند.
این مطالبی که گفته شد در واقع قسمت اول موضوع شیطان بود و قسمت دوم موضوع شیطان که در آینده گفته خواهد شد، فعالیت شیطان در قلمرو جهانی و اجتماعی است.
و السلام علی من التبع الهدی